«بینقاب» نوشته خسرو حکیمرابط (۱۳۰۹)، نویسنده و هنرمند ایرانی است. نویسنده در این کتاب نگاهی دارد به هنر تئاتر از گذرگاه زندگی شخصی خود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«نمایشنامه برای اجرا است، اما آنچه که مکتوب است، این معجزه زبان و مفهوم و تصویر، بخشی از ادبیات هر ملت و قصهای است از موقعیت و هویت او.
هر اجرا در آغاز شب زادهمیشود و در پایان همان شب میمیرد. هر اجرا یگانه است و یکباره (حتی در صورت ثبت و ضبط با امکانات امروزین) اما متن، سرچشمهی این چشمهها و سرآغاز همه این آغازها است. از چشمهساران «سوفکل» ، «شکسپیر»، «ساعدی» و آن صدها صاحب نام دیگر در این عرصه، صدها و هزارها جوبارتازهی آوازهخوان، ترانه سور و سوگ برلب، بر صحنهها جاری است و بر هر صحنه با رنگی و آهنگی دیروزین و درعین حال امروزین. ما که با «چخوف» به روسیه میرویم و دلتنگی «خوهران چخوف» دلتنگی ما میشود، ما که با «اونیل» به باراندازی در آنسوی جهان و با «بکت» به سرزمین «بیگانگی» و «بیهودهنمایی» میرویم» باید که بتوانیم همراه با دیدارکنندگان آنسوی جهان نیز به بلوچستان برویم یا کردستان یا همین تهران دیوانه خودمان.
کیانند صورتپردازان حرف و درد و حدیث این زمانه برای امروز نزدیک و فرداهای دور ما؟
اینک برای اولین بار، به مقیاس کشوری، نه به دلیل مناسبتهای خاص جنجالی، اجراهای عجولانه جشنوارهای، بلکه بیگانه با آن هیاهوها، از منظری دیگر و اساسیتر، جریانی پا گرفته است که اگر پایدار بماند، فرصتی است برای گشودن میدان بر صاحب قلمان در زمینه نمایشنامهنویسی و گردآوردن گنجینهای فرهنگی از این دست.»