«غذا، دعا، عشق، داستان زنی در جستوجوی همهچیز در ایتالیا، هند و اندونزی» اثری از الیزابت گیلبرت (۱۹۶۹) است. کتاب شرح سفر زنی است که در پی جدایی از همسر و افسردگی سفری را از ایتالیا به سمت هند و اندونزی آغاز میکند و دیدهها و شنیدهها و حوادثی که بر او میگذرد را با بیانی جذاب و شیوا توصیف میکند. در بخشی از کتاب میخوانیم: من دوست جدیدی پیدا کردهام. نام او یودی است. او اندونزیایی است. علت آشنایی ما این بود که او خانهاش را به من اجاره داد. او برای زن انگلیسی که مالک اصلی آنجا بود، کار میکرد و مراقب املاک او بود تا اواخر تابستان از لندن بازگردد. یودی ۲۷ ساله بود و لهجهٔ او مرا به یاد موجسواران کالیفرنیای جنوبی میانداخت. او در جاکارتا متولد شده بود، مادرش خانهدار و پدرش تاجر یخچال و دستگاههای تهویه هوا و از طرفداران الویس بود. خانوادهٔ او مسیحی بودند. یودی در بچگی دوست نداشت کفش بپوشد و به همین دلیل بخش اعظمی از دوران کودکی و نوجوانیاش را در اتاقش گذرانده بود و آنجا بود که نواختن گیتار را آموخت. تا به حال کسی را در زندگیام ندیدهام که آنقدر به موسیقی علاقهمند باشد. او هرگز به روشی حرفهای موسیقی را نیاموخته است، اما ملودی و هماهنگی در موسیقی را به خوبی میشناسد. دوست دارد در آمریکا زندگی کند و نوازندگی کند، کنسرت بگذارد و رؤیایش را با جهانیان تقسیم کند. وقتی نوجوان بود، در کشتی نیروی دریایی کارناوال مشغول به کار شد تا به این وسیله از جاکارتا بیرون برود و در دنیای پهناور آبی سیاحت کند. کار کردن در این کشتی، بسیار پرمشقت بود. او باید دوازده ساعت در روز کار میکرد و فقط یک بار در ماه مرخصی داشت. همکاران او فیلیپینی و اندونزیایی بودند. آنان جداگانه در قایقهای خودشان میخوابیدند و از مسلمانان و مسیحیها دوری میکردند. اما یودی به دلیل ویژگیهای منحصربهفردش، دوستان بسیاری پیدا میکند.
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی