«زمانی برای زن بودن» گردآوری و تنظیم مریم ناصرخاکی (۱۳۶۶)، است. این کتاب به زندگی زنان شهید، ایثارگر و جانباز و همچنین مادران و همسران شهدای انقلاب اسلامی و ۸ سال جنگ تحمیلی میپردازد.
این کتاب چهار فصل دارد. فصل نخست از تبار باران روایتی دوباره از ۱۹ زن شهیده است. فصل دوم با نام بهشت همپای تو روایتی دوباره از ۱۱ مادر شهید، فصل سوم با نام چتری برای حماسه روایتی دوباره از ۲۰ زن ایثارگر و امدادگر و فصل چهارم، روایتی دوباره از ۳۲همسر شهید است.
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
«اوایل جنگ به پدرش گفت: «چرا برای جبههها کاری نمیکنید؟» فهیمه، خودش یک دو تومانی آورد و گفت: بیایید دشت اول را من میدهم، بقیه را هم مردم میآورند. همین کار مقدمهای شد که مردم آنقدر پول آوردند تا دو کامیون پر از آجیل و پسته راهی جبهه شد.
یک بار پدر، نیمههای شب بلند شد و دید فهیمه سر جایش نخوابیده. هر چه گشت، پیدایش نکرد. رفت بالای پشت بام و متوجه شد توی هوای سرد خوابیده.
پدرگفت: «دختر جان، چرا آمدی اینجا؟! سرما میخوری!»
فهیمه گفت: «آقا جان! الان برادرهای ما توی سنگرها میخوابند. من چطور بروم کنار شوفاژ گرم بخوابم؟»