«آخرین رویای یوسف» نوشته محمدعلی قربانی است. این کتاب زندگینامه و مجموعه خاطراتی از سردار سرتیپ شهید یوسفرضا ابوالفتحی است. سردار ابوالفتحی، در اسفند ۱۳۷۸، در شب عروسی پسرش، برای انجام مأموریتی عازم استان فارس میشود و در همانجا به شهادت میرسد.
در خاطره سرهنگ حسن رفیعی از شهید ابوالفتحی میخوانیم:
تازه به شیراز منتقل شده بودم و مشکل مسکن داشتم. مسئولم به من گفت: «رفیعی! من برایت هیچ کاری نمیتوانم بکنم.» اما سردار ابوالفتحی وقتی حرف دلم را شنید و دردم را فهمید با روی گشاده گفت: «بیا خانه من. هنوز خانوادهام به شیراز نیامدهاند. میتوانم بروم در مهمانسرا بمانم. همین الان یک ماشین از ترابری بگیر، وسایل و خانوادهات را بردار و بیا به خانه من، تا یک راه حل برای مشکلت پیدا کنم.»
وقتی این حرف را از سردار شنیدم، دنیا روی سرم خراب شد. نه از پیشنهادش، از بزرگواریاش. اما من که نمیتوانستم قبول کنم. عذرخواهی کردم و پیشنهادش را نپذیرفتم. بعد، دستور داد دو اتاق در مهمانسرای ناحیه در اختیار من و خانوادهام گذاشتند. سه ماه در مهمانسرا زندگی کردم تا بالاخره، خودش مشکل مسکن ما را حل کرد.