«جرعه عطش» روایت زندگی و خاطرات سرداران شهید خراسان: امیر نظری ناظرمنش، سیدمحسن حسنی، سیدهاشم آراسته و محمدتقی مددیقالیباف و به قلم خدیجه ابول اولا است.
بخشی از زندگی شهید سیدهاشم آراسته را میخوانید:
سیدهاشم دوره ابتدایی را با موفقیت به اتمام رسانید. همزمان با ورودش به مقطع راهنمایی احساسات ناب مذهبی در او جرقه زد و به تأسیس گروهی به نام هیئت نوجوانان قمر بنی هاشم همت گماشت. از آن جا که صدایی دلنشین داشت، به تأسی از «فرزدق و دعبل» با اشعاری از سرِ عشق به ولایت، زورق دلهای توفانی را به ساحل اطمینان میرساند و همین حُسن انتخاب بعدها ازاو مداحی قابل ساخت. از زمانی که خود را شناخت با حضور در محافل دینی بابصیرتی عمیق گام در راه مبارزه نهاد. با این که در روزهای پر التهاب انقلاب، آغاز نوجوانیش را سپری میکرد، با بلوغ فکری و سیاسی به شرکت در تظاهرات مردمی رفته و به دریای مواج انقلاب تن سپرد. حضورش در واقعهٔ خونین دهم دی نمونهای است گویا از این دلدادگی.
با اوج گیری انقلاب، درس و مدرسه را رها نموده در کنار اشتغال به نقاشی درصحنههای مختلف مبارزاتی حضور مییافت. پس از پیروزی نهضت شکوهمنداسلامی، در پایگاههای مختلف مستقر در مساجد با گشت زنی به حراست ازدستاوردهای انقلاب مشغول شد. با شکل یافتن بسیج مردمی، از اعضای فعال این نهاد گردید. در آغازین ایام حملات رژیم بعث عراق در سال پنجاه و نه به همراه برادرش از بسیج مسجد کرامت راهی مناطق عملیاتی غرب و جنوب شد و با این انتخاب شایسته در ردیف «السابقون» قرار گرفت. او شش سال نبردی سرافرازانه را در کارنامهاش ثبت کرد و در سمتهای مختلف از جمله مسؤول تبلیغات تخریب و مسؤول دسته جنگ مین و انفجارات ... به انجام وظیفه پرداخت. حضورش در اغلب عملیاتها از جمله چزّابه، فتح المبین، بیت المقدس، والفجر یک، والفجر سه، والفجر چهار، خیبر، میمک، بدر، والفجر هشت و کربلای یک بهترین گواه است بر صدق این گفتار.