نمایشنامهای است در چهار پرده از "آنتون پائولو ویچ چخوف، نویسندهی روس، که در ۱۸۹۶ در مسکو روی صحنه آمد. نمایشنامه، ترکیبی است از رئالیسم و سمبولیسم. جریان نمایشنامه از این قرار است: "کنستانتین"، پسر بازیگر مشهوری، برای دستیابی به افتخار قصد دارد نویسنده شود و با کسب افتخار بتواند با "نینا"، همسایهاش، ازدواج کند. او میخواهد بر صحنهای روستایی، یکی از نوشتههای خود را به نمایش درآورد؛ اما مادر نویسنده چنان اجرا را به هم میریزد که مرد جوان چارهای جز سکومت نمیبیند. این ناکامی موجب میشود "نینا" هم از "کنستانتین" روی بگرداند و همین امر موجبات خودکشی "کنستانتین" را فراهم میآورد. گفتنی است "چخوف" در این اثر، آدمهایی را نشان میدهد که آرمانی بیتناسب با امکانات خویش دارند، و تازه زمانی هم که تصادفا به توفیقی دست مییابند، احساس بیهودگی آنها را درهم میشکند. این آدمها، نمونههایی هستند از مردم روسیهی قرن نوزدهم: موجوداتی مضطرب و شیفتهی چیزهای تازه که قادر به عملی کردن تصورات خود نیستند. آنها، شبیه به مرغ گاکی (مرغ دریایی) ـ که چون نمادی از آزادی بر فراز دریاچه در پرواز است اما به دست صیادی شکار میشود ـ به طور مبهم احساس میکنند که زندگی رویایی بیش نیست.