«تمام صبحهای زمین» نمایشنامهای به قلم ایوب آقاخانی (۱۳۵۴)، نویسنده ایرانی است. این کتاب به مناسبت برگزاری نخستین جشنواره هنری عدالت و امید در سال ۱۳۸۷ منتشر شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«جمیله:[ سریع ]آب نمیخورم! و میدونم یه روز قبل از موعد اومدم اینجا!
صدا:[ مکث ]مااز دیدن شما خوشحال میشیم.
جمیله: میخوام برم «خان یونس» .
صدا: آشوب اینجا خستهتون کرده؟
جمیله: میخوام این آقای «احمد بلانش» رو ببینم.
صدا: دارین فرار میکنین؟
جمیله: از چی؟
صدا: از همه چی! از اوضاع «غزّه» ؛ از این گفتگوها،...
جمیله:[ میخندد ]این کلمهی «گفتگو» ...
صدا: خب؟
جمیله: خیلی خوب به کار میبرینش.
صدا: متشکرم!
جمیله: خدایا!
صدا: پس فرار میکنین!
جمیله: مطمئناً شما که تو «مارسی» پیدام کردین، اونجام میتونین پیدام کنین!
صدا: برای چی میخواین ببینینش؟
جمیله: از نظر شما اشکالی داره؟
صدا: نه! یک سؤال ساده بود.
جمیله: گفتین به پروفسور «فرحت» خیلی نزدیک بوده.
صدا: درسته.
جمیله: چند تا سؤال درباره پدربزرگم ازش دارم.
صدا: میتونم شماره تلفنشو در اختیارتون بذارم.
جمیله:[ با تأکید ]میخوام ببینمش!
صدا: اگه... همراه جسد بیاد اینجا چی؟
جمیله: برای چی باید بیاد؟
صدا: ازش نپرسیدم!
جمیله: یعنی میاد؟
صدا: احتمالاً!
جمیله:[ مکث، طولانی، «جمیله» خیره به جلو ]شماکی هستین؟
صدا: اگه میخواین راحت حرف بزنیم و نتیجه بگیریم، اینقدر عجله نکنین!
جمیله: عجله؟ میدونین الان چند روزه ما همدیگه رو میبینیم و من هنوز شما رو نمیشناسم؟
صدا: هنوز یک هفته نشده.
جمیله: باید بشه؟
صدا: شما «احمد بلانش» را میشناسین؟»