«قصد» و «صدا کن لیکو» دو نمایشنامه از عزت الله مهرآوران(۱۳۲۸) است. نمایشنامه «قصد» برگزیده اول مسابقه نمایشنامهنویسی در دومین جشنواره بینالمللی دفاع مقدس است.
در بخشی از نمایشنامه «قصد» از این کتاب میخوانیم:
جمیل: چقدر وقت داریم؟[ حسین سخت مشغول بیسیم است و متوجه سؤال جمیل نمیشود. جمال از دور متوجه رفتن جمیل پیش حسین شده است، به طرف جمیل میآید. ]
جمال: دلت شور میزنه، هان؟ هنوز وقت داریم، اگه حوصلهات سر رفته، خب بیا گُل بازی.[ سنگ کوچکی را جمال از زمین برمیدارد و دمی با آن بازی میکند اما جمیل را فکری ربوده است وکمتر حوصله بازی دارد.]
جمیل: نه کاکا، حوصلهام سر نرفته، میخوام ببینم بیسیم جواب میده یا نه، همین![ جمال شاد و شنگول به طرف حسین میرود.]
جمال: حسین! بیسیم جواب داد؟ کاکا جمیل جواب میخواد بابا!
حسین: نه! اگر دندون رو جیگر بذاری جواب میده... وقتی نمونده...[ با دلخوشی]تا چند دقیقه دیگه، حتماَ صداشو میشنفی... بگو انشاء الله...
جمیل: انشاء الله[ جمال یواش یواش در پشت سر جمیل قرار میگیرد، طوری که او متوجه نشود و نمایش هواپیما وریختن بمب را در میآورد.]
جمال: ویژ... بمب[ بال در میآورد و بازی هواپیما را جلوی جمیل، بازی میکند.]
جمال: وی... ژ... بمب[ سپس ادای ابراهیم فرمانده را در میآورد.]
جمال: عملیات شروع شد. گروه سرپا، پاهاتون تو دستاتون، دستاتون تو پاهاتون... حالا پشتک[ پشتک میزند و با مهارت روی پا میایستد.]
جمال: حالا... آزاد...[ از این شوخی همگی میخندند. ابراهیم که شاد و خوشحال است، به طرف جمال روی میکند.]