«بانوی زیبای من» نمایشنامهای نوشته برنارد شاو (۱۹۵۰-۱۸۵۶)، نویسنده انگلیسی است. این نمایشنامه، بعدها مورد اقتباس سینمایی قرار گرفت و فیلم موزیکال بانوی زیبای من، جایزه اسکار را به دست آورد.
در بخشی از این نمایشنامه میخوانیم:
یک شب بارانی لندن را در موسم تابستان در نظر مجسم کنید، محوطه جلوی اپرای «کاونت گاردن» را در ساعت یازده هنگام تعطیل اپرا به یاد آورید، در یک سمت ستونهایعظیم کلیسا، در سمت دیگر بنای عظیم اپرا و از سوی دیگر نمای بازار دستفروشان لندن نمایان است. زنان و مردان با لباسهای آخرین مد خود اینجا و آنجا در جستجویوسیلهای برای رفتن هستند. بعضی دیگر در زیر سردرها پناهگاهی گرفته و خود را از قطرات باران مصون داشتهاند.
جمعی در حال دویدن، گروهی دیگر با چتر در انتظار تاکسی هستند تنها یک مرد با خونسردی کامل و بیآنکه از ریزش باران و صدای رعد به خروش آمده باشد در پشت یکیاز ستونهای کلیسای «سنت پل» ایستاده و در دفترچهای که در دست دارد گاهگاهی مطالبی یادداشت میکند، در این بین مادر و دختری دیده میشوند که بیش از دیگرانچشمانشان به این طرف و آن طرف میچرخد و مثل آن است که به دنبال کسی میگردند. دختر میگوید:
ـ مامان... من که تا مغز استخوانم از سرما یخ زده پس «فردی» کجا رفته... الان نزدیک بیست دقیقه است که ما را اینجا کاشته.
مادر: این قدر هم که میگویی طول نکشیده ولی قاعدتاً بایستی تا حالا تاکسی را گیر میآورد.
مردی که ناظر این گفت و شنود است میگوید:
ـ مطمئن باشید تا ساعت یازده و نیم هم موفق به پیدا کردن تاکسی نخواهید شد.