«موش: بازی در دو پرده و یک تابلو» نمایشنامهای به قلم بهمن فرسی (۱۳۱۲)، نمایشنامهنویس معاصر ایرانی است. این نمایشنامه نگاه و محتوای فلسفی و اجتماعی عمیق و پرسشانگیری دارد. در شهری به نام ترفنج، نه تن از شهروندان، شهر را خریده و یک کشور جدید با وقاعد ویژهای ایجاد کردهاند. کشوری برای انسانهای ۷ ساله. یکی دیگر از ویژگیهای این هشر این است که فرد بر جامعه ارجحیت مییابد. در این میان یک «موش آزمایشگاهی» به ثروتی عظیم دست مییابد و ... در بخشی از این نمایشنامه میخوانیم: (مدیر دولت، مدیر فرهنگ، مدیر مسکن، مدیر پاسداری، مدیر بهداشت و مدیر نفوس در صحنهاند. شب است. هرکس بهدلخواه، و به فراخور بدنش، یکی از صندلیها را اشغال کرده است. همه آرام و خاموشاند و با هم حرفی ندارند. مدیر نفوس شتابزده و عرقریز وارد میشود.) مدیر نفوس: بله، نیمساعت تأخیر، سلام، سلام بچهها، میبینید که من همۀ تلاشم رو کردهم ولی با این همه نیمساعت دیر شده... مدیر پاسداری: باز تو داری توضیح زیادی میدی. مدیر نفوس: آاا بله، عادتهای مسخرۀ روزگار گذشته، هههه. مدیر پاسداری: تو اون روزگارم از وقتشناسی فقط حرفش وجود داشته. (همه میخندند. مدیر دولت از جا بلند میشود. دیگران ساکت میشوند.) مدیر دولت: آقایون!... گمان میکنم با این مشکلی که در پیش داریم، نباید بتونیم به این راحتی شوخی کنیم و بخندیم. مدیر پاسداری: بالاخره حل میشه. اگه نشد؟ مدیر نفوس: به من اجازه میدین یه آبی به گلوم برسونم. اگه میشد این هفتاد طبقهرو با یه چیزی غیر از آسانسور اومد بالا خیلی خوب بود. نفس آدم میبره. (میرود که خارج بشود.) مدیر پاسداری: پیشنهاد شده شما بعد از این به شیوۀ اجداد افسانهییتون تنوره بکشین بیایین بالا. (با صدای بلند همگی میخندند. مدیر نفوس با لیوان آبی در دست به صحنه برمیگردد. جرعهیی دیگر مینوشد. سینه صاف میکند. دیگران در سکوت، به او خیره میشوند. محیط جدی میشود.) مدیر نفوس: بله، موش!
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی