«خواستگاری به سبک روستایی» نوشته‌ی جورج برنارد شاو (۱۸۵۶-۱۹۵۰) نمایش‌نامه‌نویس و منتقد ادبی است. از او به‌عنوان توانمندترین نمایش‌نامه‌نویس بریتانیایی پس از شکسپیر و نافذترین رساله‌نویس پس از جاناتان سوییفت، هجونویس ایرلندی، یاد می‌کنند.
«خواستگاری به سبک روستایی» نمایشی است کوتاه و تنها با دوشخصیتِ بی‌نام که در آن یک آقای نویسنده که در حال مسافرت با کشتی است با خانمی فروشنده آشنا می‌شود. شاو که این نمایش را با الهام از سفری دریایی و آدم‌هایی که به شخصه می‌شناختشان نوشت در قالب یک کمدی پر کنایه، تصویری از عشق مدرن و غیر قابل پیش‌بینی بودن روابط مرد و زن را به نمایش می‌گذارد.
در بخشی از این نمایشنامه می‌خوانیم:
ی: هیچ‌وقت از جغرافی سر در نیاوردم. الان کجا هستیم؟
الف: در دریای سرخ هستیم.
ی: اما این‌که آبی است.
الف: انتظار دیگری داشتید؟
ی: خب، نمی‌دانستم در این قسمت‌ها دریا چه رنگی است. همیشه فکر می‌کردم که دریای سرخ، قرمز است.
الف: خب حالا دیدید که نیست.
ی: یعنی دریای سیاه هم سیاه نیست؟
الف: دریای سیاه دقیقا هم‌رنگ دریایی است که در مارگیت دیده‌اید.
ی: (با اشتیاق) اوه، چه خوب که شما مارگیت را می‌شناسید. در تابستان هیچ جا مثل مارگیت نمی‌شود، نه؟
الف: نمی‌دانم. من تا به حال آن‌جا نرفته‌ام.
