«حمله قلبی و چند نمایشنامه تک پردهای دیگر» اثری از دی. ام. لارسون است. او تا پیش از دریافت جوایز تلوزیونی «امی» در جهان چندان شناختهشده نبود و به محض دیده شدن، آثارش دستمایه اقتباسها و اجراهای گوناگونی شد بهطوریکه با یک جست و جوی ساده در اینترنت میتوان نمونههای بسیار جالبی پیدا کرد که بازیگران آماتور در فضاهای ساده با کمترین امکانات اجرا کردهاند. موفقیت و شهرت سریع لارسون ریشه در سهولت برقراری ارتباط آثار او با مخاطب دارد؛ او دنیا را راحت میگیرد و معمولی ترین مسائل حتی امور سیاسی را زیبا و عاطفی بیان میکند.
قسمتی از نمایشنامه حمله قلبی را میخوانیم:
مردم در واگن هستند. دانا ایستاده و به موسیقی گوش می دهد. گاس نشسته و بی صبرانه به ساعت مچی اش نگاه می کند. جی نزدیک اوست و مجله ای در دست دارد. لیزی کمی آنطرف تر نشسته و کتاب می خواند.
گاس: چقدر دیگه باید اینجا بمونیم؟ فکر نمی کنم تا یک ساعت دیگه هم قطار حرکت کنه. تمام روز نمی تونم اینجا بشینم. دیوونه م می کنه. چرا دست دست می کنن؟
جی: چیزی معلوم نیس. اون مقاله رو خوندی که درباره ی مذاکرات صلح در کره اس؟ کیم جونگ اون گفته من فقط با آنجلینا جولی صحبت می کنم. یه نفر هوس حال و هول کرده ها!!!
گاس: چی؟ اوه بی خیال!
دانا نگاهی به گاس می اندازد و حس می کند او در خطر است.
جی: این تیکه ی آخر رو از خودم درآوردم. واقعا همچین چیزی نگفته
گاس: اوه.....
جی: حالت خوبه؟
گاس: اوه...من ...آ آ آ
جی: به نظر خوب نمی آی گاس: من چرا اینجوری شدم؟
جی: شاید به خاطر چیزیه که خوردی. ساندویچ و سالاد تخم مرغ رنگ طبیعی نداشتن.
گاس: اه پسر...فکر کنم فهمیدم چی شده...این همون حمله ی قلبیه که دکتر بهم هشدار داده بود...فکر می کنم از اون حمله های بد هم باشه:
جی: یا مسیح.... واقعا؟ نمی تونی جلوشو بگیری یا یه کار دیگه ای بکنی؟