پرواز به تاریکی

«پرواز به تاریکی» نمایشنامه‌ای نوشته افشین هاشمی مرغزار(-۱۳۵۴) نویسنده، کارگردان و بازیگر ایرانی است. این نمایشنامه براساس برگردان هوشنگ حسامی از نمایشنامه‌ی «عقابی با دو سر» اثر ژان کوکتو(۱۹۶۳-۱۸۸۹) نویسنده، کارگردان و طراح فرانسوی نوشته شده است. «عقابی با دوسر» داستان شاعری است که قصد دارد ملکه‌ای را قتل برساند اما در عوض به عشق او گرفتار می‌شود. در بخشی از نمایشنامه می‌خوانیم: پریزاد: هه! مبارزهای ما رو باش!... وقتی اومدی تو، یک لحظه خیال‌کردم روحِ فرزاده. خیال کردم خون اونه رو تنِ تو. امّا تو پخشِ زمین شدی، عین... هه! مبارزها این‌قدر حقیر زمین نمی‌خورن! اسماعیل: [اسلحه به‌دست پیش می‌آید؛ با جانی که ندارد] من رو مسخره نکنید خانوم! من وقتی پریدم این تو هیچی نمی‌دونستم. ترسیده بودم. از راه که رسیدم یه‌راست رفتم خونه تا مادرمو ببینم و منتظر بشم دستور برسه. یه‌دفعه مأمورها ریختن. نفهمیدم کی بهشون خبر داده بود. فقط تونستم بعضی نوشته‌هام رو بسوزونم. بختم خوند که هوا توفانی بود. مأمورها و سگ‌ها دنبالم بودن. از میونِ سنگ‌ها و درخت‌ها و زباله‌ها می‌دویدم. از زمین و آسمون آتیش می‌بارید. از ترس خودم رو انداختم توی این خرابه. راه دیگه‌ای نبود. یه‌دفعه شما رو جلوی خودم دیدم؛ یه خانومِ تنها، نصفه‌شب، توی یه عمارتِ متروک! من نمی‌دونستم شما این‌جایید، نمی‌دونستم این‌جا عمارت شماست واصلَن نمی‌دونستم شما ملکه‌ی آینده هستید وگرنه یه لحظه هم معطل نمی‌کردم! پریزاد: [پس از دمی سکوت؛ آرام] یعنی ما واقعَن این‌قدر بد هستیم؟! [با لبخند] پس روحیه‌ی انقلابی‌تون رو نشون بدید. اسماعیل پیش از آن که جانش بِکِشد اسلحه را بالا بیاورد بی‌جان بر زمین می‌افتد. سکوت. بانوپریزاد با آرامش به اسماعیل و سپس پنجره می‌نگرد. تموم شد... توفان تموم شد... چه کوتاه بود توفان... تاریکی.