موضوع داستان کتاب حاضر، انقلاب است. «نبی» جوانی مؤمن و زیبا است که در بازار تهران، بار حمل میکند و با «برات» و «نظرعلی» هم اتاقی است. شهر آشفته است و مردم در زمانهای متعددی تظاهرات میکنند. «نبی» ضمن ادامةزندگی معمولی خود، برای پیروزی انقلاب، اعلامیه پخش کرده و فعّالیت میکند. در این میان «برات» به گروه ساواک ملحق میشود و برای مدّتی «نظرعلی» را با دادن وعده و تفریحات خاص، با خود هماهنگ میکند تا به کمک او، تمام افرادی را که با «نبی» همکاری میکنند به دام اندازد. «نبی» یک بار با جاسوسی «برات» دستگیر میشود و شکنجههای سختی را تحمّل کرده و آزاد میشود. در این میان «نظرعلی» تغییر عقیده داده و دیگر با «برات» همکاری نمیکند. در شبی «برات» بر اثر ناکام ماندن از لو دادن افراد تظاهر کننده و ضدرژیم از زبان «نبی»، او را با ضربات چاقو از پای در میآورد.