چارلز بوکوفسکی، شاعر امریکایی است.
چیزی که احتیاج دارم،واقعا احتیاج دارم/ این است که بخندم/ از آن خنده هایی که همیشه می کردم/ چون در این قفس نه کاری هست برای انجام دادن/ نه جایی برای رفتن/ چیزی که احتیاج دارم/ واقعا احتیاج دارم/ که با دیوارها روبرو شوم/ و آماده رویارویی باشم با این مادر به خطا،مرگ/ با احساس شادی
این جملات آخرین شعرهای شاعری است که هیچگاه رنگ آرامش را ندید. عصیانگری که هیچگاه از خواستهایش کوتاه نیامد و کودکی که هرگز قراردادهای اجتماعی مزخرف زندگی را نپذیرفت. چارلز بوکوفسکی در ۷۳ سالگی بر اثر ابتلا به بیماری ذاتالریه به دنبال ضعف جسمانی ناشی از سرطان در سن پدرو جنوبیترین محلهی لس آنجلس مرد. روی قبرش به خواست خودش نوشته شده: "تلاش نکن!"
چارلز بوکوفسکی در ایران نویسندهای شناخته شده است. با اینکه از ترجمه آثارش زمان زیادی نمیگذرد اما از شهرت زیادی در ایران بر خوردار است. شاید دلیل این شهرت بیشتر در شیوه زندگی او باشد که در آثارش هم مشهود است. او را “ملکالشعرای آمریکاییهای بدنام” مینامند. او در این مجموعه نگاهی ملایم تر به زندگی دارد. گویا خشمی که در اثر ناملایمات اجتماعی و کودکی دشوارش در وجودش جمع شده بوده همه ابراز شده و دیگر جایی برای فریاد کشیدن ندارد.
این هزینه ای است که می پردازیم/نمی توان به عقب بازگشت /نمی توان جلوتر هم رفت /نامیدانه آویزانیم/از میخ کوبیده بر این جهانی که خود آن را ساخته ایم