در آن نگاه که از شعر دلنواز تر است
غمی نهفته که از گریه جانگداز تر است
پناه این دل شوریده آن دو ابروی توست
که از دوجانب محراب همتراز تر است
نبسته ام دَرِ دل گرچه بر پری رویی
ولی به روی تو این درهمیشه باز تر است
اگر که پیرهن گل درید در ره عشق
چرا درون چمن غنچه سر فرازتر است؟
دل از هوا چو تهی نیست نرد عشق مباز
حباب وار خوشا آنکه پاکباز تر است
خموش ماند لبم تا نگه سخن گوید
چو لب خموش شود، دیده کارسازتر است