شهاب لواسانی (۱۳۵۷) شاعر است.
در یکی از سرودههای این کتاب میخوانیم:
«زیر سقف تاکسی میپیچید
آواز خوانندهای چپ کوک
که گاهی صدایش را به خاطر نمیآورد
تاکسی میپیچید
و نوازنده، دست چپاش را گم میکرد
من همیشه در آینهی سمت چپ، خودم را میشناختم
و پای چپام مرا از خواب بیدار میکرد
همیشه از سمت چپام
فرار میکردم
از قلبی که تنهاتر از دستم بود
و صدایی که به سمت تو بر میگشت
بر میگشت
مثل رانندهای که مسیر را گم کرده باشد
مثل خیابانی که اسمش را ...»