بیدل دهلوی، شاعر نامدار سبک هندی است.
«مرقع صد رنگ» صد رباعی برگزیده از بیدل با گزینش و شرح محمدکاظم کاظمی است.
بیدل شاعر بزرگ زبان فارسی بیشتر به اعتبار غزل شهرت دارد. چون غزل قالبی است پر قابلیت و وی در این کار سنگ تمام گذاشته است. اما رباعیهای بیدل نیز جاندار و خیرهکننده است. در رباعیات بیدل میتوان به بسیاری از آداب و رسوم، اعتقادات، رفتارهای اجتماعی و طرز زندگی مردم آن روز گار دست یافت. یکی دیگر از مباحثی که در رباعیات بیدل به نسبت غزلهای او بیشتر جلوه دارد نقد و تحیل اوضاع شعر و ادب در آن زمان و در آن سامان است و تفاوت دیگر رباعیهای بیدل با غزل های او، شفافیت و وضوح آنهاست.
گردآورنده این مجموعه با شرح رباعیها، کتاب را از قالب یک گزیده بیرون آورده است و با این کار هم زمینه آشنایی بیشتر با شعر بیدل برای مخاطب فراهم شده است و هم با توجه به این که تاکنون چند گزیده جداگانه از رباعیها بیدل منتشر شده، از موازیکاری نیز دوری کرده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«هر دیده که عبرتی نگیرد، کور است
هر شهد که لذّتی نبخشد، شور است
رختی که تغیر نپذیرد، کفن است
آن خانه که تبدیل نیابد، گور است
بیدل نوعی رباعی خاص دارد که در سنّت رباعیسرایی فارسی کمتر دیده شده است. در غالب رباعیهای فارسی (و البته بسیاری از رباعیات بیدل نیز)، مصراع چهارم «مرکز رباعی» است و سه مصراع دیگر در خدمت آن. ولی در این نوع رباعی گویا هر چهار مصراع موازی هماند. اینجا چنین نیست که در سه مصراع اول پتک را بالا برده و در مصراع چهارم بر سندان کوبیده باشیم، بلکه گویا چهار ضربه متوالی و مشابه بر سندان میخورد که هم به کلام تحرّک خوبی میبخشد و هم رباعی را از شکل کلیشهایاش به در میآورد.»