یوسف بینا (1363)، پژوهشگر ادبی است و در این کتاب زندگی و گزیده اشعار ذبیحالله صاحبکار(سُهی)(1381-1314)، را گردآوری کرده است.
«رفیق شعر» در چهار بخش اصلی «صاحبکار به قلم صاحبکار»، «یاد صاحبکار»، «نقد شعر صاحبکار» و «گزیده شعرهای صاحبکار» تنظیم شده است. در یادداشتی که در بخش «صاحبکار به قلم صاحبکار» آمده و برگرفته از یادداشتهای این شاعر فقید درباره خودش است، نظر صاحبکار را درباره شعرهای خودش اینگونه میخوانیم: «آنچه میتوانم صادقانه درباره شعر خود بگویم، این است که من بالقوه شاعر بودم و از همان دوران دبیرستان شعر میسرودم و حتی در همان دوران خردسالی شعرم دارای وزن و قافیه بود، اما مشکلات زندگی و تلاش معاش، مانع فعالیت این استعداد و قریحه شد. به عقیده خودم، هنوز یک بیت شعر ناب نسرودهام و دستنوشتههایم تماما عبور کلمات از مرز روح است؛ کلماتی که هرکدام بیانگر احساسی خاص از وجود من است».
در یکی از سرودههای این کتاب میخوانیم:
«من آن مرغم که در فصل گل از طرف چمن رفتم
درید از درد بر تن غنچه پیراهن چو من رفتم
سراپا سوختم چون شمع و ترسیدم که یاران را
بسوزد دل ز سوز سینهام، از انجمن رفتم
از این پس باغبانا این تو و این گلشن و این گل
که من بودم اگر خاری ز پای یاسمن رفتم...»