«هوای ماریه ابری است: مجموعهی شعر سپید عاشورایی»، نوشتهی محمدمهدی رسولی (۱۳۴۲) است.
شعر زیر نمونهای از اشعار این مجموعه است:
از یالهای سوخته
مزار شیهههای داغ
تصویر بیابان قلبها
و باغی که سیبهایش بغض شده بود
از فرط گلو.
تو حنجرهی همهی زخمهای ناسور بودی
وقتی میخواندمت
دوباره
بخوان مرا
حالا که از گورستان اسب های بیقراری میگذریم
زیر یالهایم گرم شو
و چهار نعل بتازان
تا دریا
که یالبُران هرچه اسب است.
نه
هرگز نخواهم گفت چه گذشت
روزهی مریم تا اذان اسرافیل
و شیهههای محبوس.
من سوارم را گم کردهام
درست در نقطهای که او پیدا بود.
حرفهایش
سنگ سیاه شب را سپید میکرد
و نگاهش غم خواهر داشت
که باید از تنهایی عبور کند.
من سوارم را گم کردهام
و در یالهای آبی آه
پیجور آخرین نشانهی حیاتم
در این برهوت شوق و شیهه؛
این بغض برای کشتن همهی اسبهای دنیا کافی است.