«هشت کتاب» مشهورترین اثر سهراب سپهری (۱۳۵۹-۱۳۰۷)، و یکی از مشهورترین مجموعهی اشعار به زبان فارسی است. سپهری سرودن را ابتدا به روش نیمایی آغاز کرد، اما به مرور به سبکی خاص دست یافت که آمیختهای از دیدگاه انسانمدار و آموزههای ذن بود.
هشت دفتر از آثار سپهری در «هشت کتاب» گردآوری شده است که شامل مهمترین اشعار اوست.
در یکی از سرودههای این مجموعه شعر از بخش «صدای پای آب» می خوانیم:
«زندگی چیزی بود، مثل یک بارش عید، یک چنار پر سار.
زندگی در آن وقت، صفی از نور و عروسک بود،
یک بغل آزادی بود.
زندگی در آن وقت، حوض موسیقی بود.
طفل، پاورچین پاورچین، دور شد کمکم در کوچۀ
سنجاقکها.
بار خود را بستم، رفتم از شهر خیالات سبک بیرون
دلم از غربت سنجاقک پر.
من به مهمانی دنیا رفتم:
من به دشت اندوه،
من به باغ عرفان،
من به ایوان چراغانی دانش رفتم.
رفتم از پلۀ مذهب بالا.
تا ته کوچۀ شک،
تا هوای خنک استغنا،
تا شب خیس محبت رفتم.
من به دیدار کسی رفتم در آن سر عشق.
رفتم، رفتم تا زن،
تا چراغ لذت،
تا سکوت خواهش،
تا صدای پر تنهایی.
چیزها دیدم در روی زمین:
کودکی دیدم، ماه را بو میکرد.»