«دیوان پیرجمال اردستانی» به کوشش دکتر سید ابوطالب میرعابدینی (۱۳۰۸) منتشر شدهاست. پیرجمال اردستانی، عارف، شاعر، مفسر، سیاح، و به قول خود عاشقی غریب و ناآرام، مؤسس سلسله پیر جمالیه از چهارده خانواده صوفیان ایرانی قرن نهم هجری است. تولد پیرجمال حدود ۸۱۶ هجری و مقارن سال نهم سلطنت شاهرخ تیموری است. دورهای که تصوف میان اهل تسنن و تشیع رونق یافته بود در کنار مذهب شیعه و سنی، نور بخشیه و حروفیه نیز به شیوه دیگری سخن میگفتند. رونق خانقاهها و بحران روحی مردم از تب و تابهای اجتماعی، تصوف را رونق بخشید. اینان نیز گاه با تکیه بر تشیع و گاه بر تسنن به اختلافات دامن میزدند. در آذربایجان پیروان شیخ صفیالدین اردبیلی بر تشیع تکیه داشتند. نقشبندیه از صوفیان خواجه عمر بخاری متوفی ۷۹۱ از شیوه تسنن بهره مییافتند.
.در این دوره اشعار مذهبی اهل تشیع شکفتگی خاص پیدا میکند و عرفان شیعی با جلوهای دیگر در تاریخ شعر فارسی میشکفد و شاعر سیاح، پیرجمال،به هر گوشهای که قدم مینهد از ناهمواریهای سیاسی متأثر میشود و در اشعارش بیان میکند.
گفتهمیشود در اواخر قرن نهم که اختلاف میان شیعه و سنی بالا گرفت، پیر جمال در ۸۷۹ شهید شد. کتاب حاضر دربردارنده اشعار این عارف در انواع قالبهای شعری چون قصیده، غزل، رباعی، قطعه و.... است.
نمونهای از اشعار پیر جمال اردستانی:
ای محتسب تندی مکن کاین می ز جامی دیگر است
وین ماه مهرافروز من بر برج و ماهی دیگر است
ای زاهد رعنا بدان کاندر دیار عاشقان
جز نام زهد خشک تو زهدی و نامی دیگر است
ای رهرو با دست و پا در عرصه مستان میا
زآنرو که در صحرای دل راهی و گامی دیگر است
ای ناصح قول و بیان با بیدلان آهسته گو
کاندر جهان واصلان حرف و کلامی دیگر است
خیز ای جمالی برخسان بگشا ره ملک ختن
کاین عطر روحافزای من بهر مشامی دیگر است