«آواز فاخته در آپارتمان اجارهای» نوشته محمدصادق رئیسی (۱۳۵۱)، از مجموعه شعر معاصر ایران، ۴۰۰ هایکوی این شاعر ایرانی را در خود جای دادهاست.
در مقدمه میخوانید:
این شعرها همگی در سه چهار وهله و یکجا نوشته شدند، عمدهی آنها، بیهیچ اندیشیدنی از پیش. طوفانی و خانه - براندازانه. نکتهی دیگر این که: این شعرها درست در زمانی نوشته شدند که عمدهی شعرهای دیگر همین دورهی من، بلند و گاهی منظومهای بودهاند. تجربهی گاهگاهی البته موجود بوده است، از قبل. اما نشت تعداد بیشماری از آنها، با فضاهای متفاوت خود نکتهای است تاملبرانگیز، و از همین جا بود که دریافتم نوشتن شعر در قالب کوتاه، به مراتب، دشوارتر و البته ظریفتر از شعرهای بلند است. فقط میماند این که بگویم: این شعرها در حقیقت به نوعی شدهاند ملجای فکری من درلحظهها و ساعتها و روزها و ماهها و سالهای دشواری که بر من و دیگران گذشته و میگذرد. یک نوع محل تمرین بودن و نفس کشیدن. محل تمرین آزادی و محل تمرین دموکراسی است. این شعرها برای من مساویاند با حقیقت مسلم آزادی، مساویاند با حقیقت رهایی. کوتاهاند، اما پناهگاه بزرگ و امنی شدهاند برای من.
نمونه ای از این هایکوها را میخوانید:
از کوچه به خیابان
از خیابان به میدان ریخته
رویای مرد متلاشی...