آخیل شارما (1971)، نویسندهی هندی-آمریکایی است و همانطور که خودش میگوید بعد از نوشتن هفت هزار صفحه در طول دوازده سال توانست صاحب رمانی به نام زندگی خانوادگی شود، رمانی که براساس تجربهی شخصی نویسنده نوشته شده است. زندگی خانوادگی داستان خانوادهای هندی است که به سودای پیشرفت و ثروت به آمریکا مهاجرت می کند. اما آمریکا شرایطی جز این را برایشان رقم میزند. خانوادهای که رد فرهنگ، زبان، آداب و رفتار هندی همچنان در جسم و جانشان است. زندگی این خانواده را پسر کوچک خانواده از کودکی روایت میکند. روایتی شیرین و جذاب از مهاجرت، عشق، اندوه، خستگی و البته امید. زندگی خانوادگی در سال 2014 یکی از 10 رمان برتر سال به انتخاب نیویورک تایمز شد. این رمان در سال 2015 برنده جایزه فولیو شد که به بهترین رمان انگلیسی سال داده میشود. در بخشی از رمان میخوانیم: «بیرجو را در حالتی تصور کردم که در آن اتاق ساکت و کمنور رهایش کرده بودم. روی کمرش میخوابید، خُرناس میکشید و دهانش باز بود. مادرم را هم دیدم که در اتاق رختشویی، ماشین لباسشویی را با ملافهها و روبالشیهای شب قبل پُر میکرد. نهتنها از برادرم خوششانستر بودم بلکه از مادرم هم خوشبختتر بودم. میخواستم جیغ بزنم. هنوز هم بخشی از وجودم خوشحال بود. من مثل برادرم نبودم. حتی قسمتی از وجودم آرزو میکرد کاش خوشبختتر از مادرم باشم. برای خوشبختتر بودن از مادر باید از او متفاوت میبودم. این مسیر زندگی بود که مرا از او متفاوت میکرد. در مدرسه گناه و غم مثل پوشیدن لباسهایی بودند که هنوز بعد از شستن خیس هستند. هر جا میرفتم احساس خیسی و سرما داشتم. در کلاس تاریخ در صندلی اول ردیف چهارم مینشستم. یاد میگرفتم که اندروجکسون را درخت گردوی پیر مینامیدند. برایم روشن بود که "دانستن" بالاخره یک روز من را ثروتمند خواهد کرد روزی که مادر و بیرجو فقیر هستند.»
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی