«شهرزاد چاه» رمانی نوشته مژده ساجدین( -۱۳۴۹)، نویسنده ایرانی است. داستان این کتاب، پیرامون زن جوانی است و بخشهای از زندگی او به تدریج در روند داستان در تهران، روستایی در گیلان و کشور هند روایت میشود. این رمان نخستین رمان مژده ساجدین و سومین کتاب وی به شمار میرود. در بخشی از کتاب میخوانیم: «گوشه مطب حمید درشکن، روی تخت دراز کشیدهام. ملافه سفید تا زیر سینهام بالا آمده و درشکن پروب سونوگرافی را روی ژله بیرنگی که شکمم را پوشانده با فشار حرکت میدهد. دُرشکن در مطب جور دیگری است. نهفقط به خاطر روپوش سفید، کراوات تیره و عینک دورطلایی که از آن حالت جلف و سربههوای توی مهمانیها درش میآورد. رفتارش خیلی فرق میکند. به نوعی شبیه مسعود میشود، بهخصوص نگاهش؛ مقتدر، ناشکیبا در برابر هر نوع مخالفت و متمرکز روی کار. طبق دستورش، آنقدر آب خوردهام که میترسم نتوانم خودم را نگاه دارم. عقربههای ساعت مدور روی دیوار شش و نیم را نشان میدهند. سایه مسعود آنطرف پاراوان، روی مبل کنار میز حمید، پاها روی هم، بیحرکت نشسته است. هیچچیز در شکمم نمیچرخد که سر جلو بیاورد و کنجکاو و ترسان به حرکات جانوری غریب روی لانهاش چشم بدوزد. حمید دستگاه را خاموش میکند و بلند میشود. پیش از آنکه سر جا بنشینم، پرستار با دستمال کلینکس شکمم را پاک میکند و کفشهایم را روی چهارپایه کنار تخت میگذارد. صدای حمید در جوابِ زمزمه مسعود بلند است: «در حقیقت وضوح کافی برای یک تشخیص قطعی در دست نیست. چیزی شبیه ساک حاملگی هست با این تفاوت که مایع آمونیون وجود ندارد. احتمال اینکه یک توده خوشخیم باشد زیاد است ولی در هر صورت باید جراحی کنیم. هر جسمی با این حجم مانع بارداری میشود. این نامه را ببر بیمارستان...»
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی