«آواز کشتگان» رمانی نوشته رضا براهنی (۱۳۱۴)، نویسنده ایرانی است. داستان این رمان، پیرامون مبارزههای سیاسی جامعه روشنفکری ایران در پیش از انقلاب با ساواک و پیامدهای فردی و اجتماعی آن برای مبارزان است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «در خیابان پهلوی سه چهار قاب عکس فروش میشناخت، ولی هیچکدام عکس شاه نمیفروخت. محمود سوار تاکسی شد، رفت بهارستان. در آنجا یک قاب عکس فروشی میشناخت که حتی عکسهای شاهان قاجار را هم داشت. ولی عکسی که محمود دنبالش بود، دیده نمیشد. عکسی بود از شاه با لباس خلبانی، عکسی دیگر در لباس نظامی با دهها نشان و مدال، عکسی بود با کلاه لنگی و پالتوی سیاه و کلفت که شاه را در فرودگاه مسکو نشان میداد. در این عکس شاه عینک دودی قهوهای سیر به چشم داشت، و انگار ناشیانه میکوشید که هویتش را مخفی کند. عکسی بود از شاه در کنار آیزنهاور در این عکس شاه پاهایش را گشاد گذاشته بود. سر حال بود میخندید، آیزنهاور هم میخندید. و شاه، انگار داماد آیزنهاور بود. بالاخره محمود عکسی پیدا کرد که جالب بود. عکسی بود از بچگی شاه روی زانوی رضا شاه، و رضا شاه، شاه را مثل یک بچه گربه گذاشته بود روی زانویش، و برخلاف بقیهی عکسهایش، یک قدری کم اخمتر بهنظر میآمد و در لباس نظامی نیمه مستعملش، شبیه مارشالهای شکستخوردهی آلمانی در جنگ اول جهانی بود. و قیافهی بچگی شاه، هم با وقار بود، و هم قدری سرس زده. به نظرش رسید که عکس اندازهی عکس شاه و شهبانو در لباس استادی است. عکس را خرید و گذاشت توی کیفش. وقتی که میخواست برگردد به دانشگاه، یادش افتاد که کلید را به فراش داده. تصمیم گرفت که فردا صبح زود خود را به دانشگاه، برساند و عکس را به دیوار بزند. نمیخواست مأموران ساواک و گارد جای خالی عکس روی دیوار را ببینند.»
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی