«بر دیوار کافه» نوشته احمدرضا احمدی (۱۳۱۹)، نویسنده معاصر ایرانی است. در بریدهای از کتاب میخوانیم: «در زمان دانشجوییام در دانشکده سینمایی پاریس از خانههای مخروبه حومه پاریس که از جنگ جهانی دوم به جا مانده بود عکس گرفته بودم و دو سه نمایشگاه هم گذاشته بودم صاحب خط روی دیوار کافه پیرمرد را دستیارم زود پیدا کرده بود. وقتی با گروه فیلمبرداری به سراغش رفتم خواب بود. از خواب که بیدار شد برای من قهوه دم کرد اما خودش آب خورد. چهرهای مهربان داشت. هنوز زندگی بر چهرهاش مسلط نشده بود. فیلمبرداری را از کمد لباسش شروع کردیم. در کمد پیراهنهای مردانه سیاه مندرس بود. صدای دریا میآمد که صدای دریا را ضبط کردیم. گفت: «دلم همیشه میخواست در این اطراف کوه آتشفشان بود. ذوب کوه را خیلی دوست داشتم فقط در فیلمهای سینمایی دیده بودم.» روی ملافههای سفید و پاکیزهاش بچهگربهها میدویدند. گاهی آنها را بغل میکرد و نوازش میکرد. گفت: «شما را حتما پیرمرد صاحبکافه فرستاده است و شما حتما مشتاق بودید صاحب خط را ملاقات کنید. من سالها است کسی را ندیدهام و کسی به ملاقات من نیامده است، حس میکنم هنوز خاکستری گرم هستم که از مردگان فاصله گرفتهام. در این منطقه بر همه دیوارهای خانههای مخروبه، تصویر زنی نقاشی شده است در زیر هر عکس شعری نوشته شده است. هر روز میروم به تصویر زن نگاه میکنم که محو نشود. به این تصویر خو گرفتهام و برای همین تصویر زن در این روستای دورافتاده ماندهام. همه شعرهای زیر تصویر زن با ضمیر تو آغاز میشود و با ضمیر تو به پایان میرسد. در این روستا یک مادام پیانیست زندگی میکند که صاحب یک پانسیون و یک کافه است به من سه وعده صبح، ظهر، شب غذای مجانی میدهد گاهی به من پول سیگار و کرایه قطار تا پاریس میدهد.»
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی