«تلاوت» نوشته قادر طهماسبی (فرید) نویسنده معاصر ایرانی است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«و من نفسی عمیق از روحالقدوس به عاریت گرفتهام و اگر دستم به گیسوی کولی مبهوت سرنوشت، این پریزاد سترون که در ییلاق و قشلاق عادت و تکرار عمر مرا کریمانه به روزگار میبخشد، برسد، نخست از کتیبۀ پیشانیاش آن نوشتۀ چرکآلود پیشین را پاک خواهم کرد و به پیوست این حرکت شورانگیز جسورانه لب بر لبش خواهم نهاد و آن امانت مؤکد را تا آخرین نسیم در پریخانۀ وجودش خواهم دمید؛ بدانگونه که بارداری و زایش و اعدام و ایجاد را به چشم بر هم زدنی تجربه کند و چون تلاوت به اینجا رسید گفتارم جامه عمل پوشیده بود و آنچه در برابر میدیدم بهشتی بود نوبنیاد و چون نیکو نگریستم همهچیز و همهکس را در آنجا منتظر یافتم. گلها از شکفتن، درختان از بالیدن، گیاهان از روییدن، جویبارها از رفتن، تالارها و منارهها از ساخته شدن، سازندگان از ساختن، آیینهها از درخشیدن و زمردها و فیروزهها و یاقوتها و مرجانها از تلألؤ دست کشیده بودند! و همه ملتمسانه به من مینگریستند و به دنبال این جماعتی از فرشتگان با دستهگلهایِ تبسم به پیشباز من آمدند و مرا با عظمتی تمام و شکوهی کامل از دروازه عبور دادند و در اعماق این بهشت طلایی بر تختی از مخملِ سبز نشاندند و هنگام که بر آن قرار گرفتم ناگاه را همهچیز به تلاطم درآمد.
و قلبِ ایستادۀ این جبروت مجسم و جمال مسلم به حرکت افتاد و به یک نظرگردانی عنایت و لطف آن معبود ابدی و ازلی به دلخواهترین حالت به کمال رسید؛ به گونهای که در ظرف عقل و احساس و خیالِ هیچ آفریدهای نگجد...»