«خانه خواهران» نوشته شارلوته لینک (۱۹۶۳) نویسنده رمانهای اجتماعی، روانشناختی و کتابهای کودکان است. او از نویسندگان موفق معاصر آلمانی است.
سفر به یورکشایر نوعی هدیه عید کریسمس و آخرین کوشش برای نجات یک زناشویی آشفته و مختل بود. اما زوج آلمانی ـ باربارا و رالف آمبرگ ـ از همان آغاز با مشکلاتی روبهرو میشوند. برف شدیدی که در شب اول میبارد، ارتباط آن خانه کرایهای ـ به نام وستهیل هاوس ـ را با دنیای خارج قطع میکند. باربارا آشفته حال، اتاقهای آن خانه قدیمی را جستجو میکند. او با داستان زندگی زنی به نام فرانسیس گری آشنا میشود که زمانی مالک وستهیل هاوس بوده است...
در بخشی از کتاب میخوانیم:
مارگارت طی آن هفتهها چنان دچار درگیری بود که تقریبا دیوانه شد. از طرفی وظیفه خود میدانست که والدین فرانسیس را در مورد فعالیتهای خطرناک فرزندشان مطلع کند؛ از طرف دیگر میترسید که لو دادن و دچار مشکل کردن فرانسیس کاری غیرصادقانه باشد. در هر صورت اعصاب او خرد بود، زیرا دایم از فیلیپ هم مراقبت میکرد. این سوءظن را داشت که فیلیپ منتظر موقعیت مناسبی برای اقدام مجدد برای خودکشی است. شبها بیدار میماند و به اتفاقاتی فکر میکرد که ممکن بود، برای دو فرد جوانی بیفتد که به دست او سپرده شده بودند.
فیلیپ بیشتر سعی میکرد، به فرانسیس نزدیک شود و او این ماجرا را با اکراه تحمل میکرد، زیرا بیش از آن سرگرم ملاقاتهای خود با آلیس بود که وقت خود را با یک مرد جوان افسرده و روح آسیب دیده او بگذراند.
فیلیپ برایش شعر مینوشت و به او گل هدیه میکرد، ولی فرانسیس که افکارش جای دیگر بودند، آن زمان هنوز متوجه نشد که فیلیپ شدیدا عاشق او شده است. فقط دو مسأله برای فرانسیس جالب بود: حق رأی زنان و غمی ناخودآگاه برای جان.