«آپارتمان روباز» رمانی به قلم علی مؤذنی (۱۳۳۷) نویسنده و فیلمساز معاصر است. مؤذنی کارشناس ادبیات نمایشی است که در زمینه داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه و فیلمنامه فعالیت دارد. او یکی از فعالین حوزه ادبیات دفاع مقدس نیز محسوب میشود و رویکردی خاص در این زمینه دارد. داستان کتاب که درونمایهای عاشقانه دارد از یک مراسم ختم آغاز میشود. مجلس ختم مادر و دیدن پیام تسلیتی در روزنامه. پیامی از طرف دختری که قهرمان داستان زمانی با وی رابطه عاطفی داشت...: وقتی توی روزنامه اسم بنفشهٔ جمالی را پای پیام تسلیتی با این مضمون دیدم که درگذشت مادر عزیزت را تسلیت میگویم، شوکه شدم. چنین معرفتی را از او سراغ نداشتم. دیدن اسمش مرا از فکر مرگ مادر غافل کرد. رفتم توی اتاق طبقهٔ سوم خانهٔ پدری که به خصوص دوران دانشجوییام را در آن گذراندم و غرقِ خاطراتی شدم که با بنفشه... خاله تاب نیاورد و آمد بهاعتراض که مهمانها میآیند و همه هم سراغ تو را میگیرند... تسلیت بنفشه را نشانش دادم. خواند و سر تکان داد که عجب، و روزنامه را انداخت روی تخت و گفت: «خب که چی؟ توی این هیروویر؟ پاشو بیا پایین هزار تا کار داریم!» و چون دید دوباره روزنامه را برداشتم و به آن خیره شدم، دستهاش را در آستانهٔ در زد به کمر و بِرّوبِر نگاهم کرد! داستان آپارتمان روباز، روایت مؤذنی از عشق است که مخصوص او است و در این رابطه میگوید: « به نظرم لازم است که هر نویسندهای روایت یا روایتهای گوناگونی از عشق بنویسد و به مجموعه تجربیات انسانی اضافهکند چون هرکسی در عاشقی سبک و سیاق خودش را دارد و صرفنظر از بعضی مشترکات و مشابهتها، عشق روایت متفاوتی از خودش در وجود هر انسانی بهجا میگذارد.
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی