«صبح فلسطین» رمانی به قلم سوزان ابوالهواء، نویسنده فلسطینی است که در جنگ سال ۱۹۶۷ به همراه خانوادهاش مهاجرت کرد و در کشورهای مختلفی چون کویت و اردن و ایالات متحده زندگی کرد. او پس از پایان تحصیلات به حرفه روزنامهنگاری روی آورد. این کتاب نخستین رمان نویسنده است که دغدغههای انسانی در روزهای سخت جنگ را به تصویر میکشد و مضامینی مانند عشق، ایمان، مقاومت و غرور را مطرح میکند. مترجم کتاب درباره اهمیت آن میگوید: صبح فلسطین درسال ۲۰۰۹ عنوان پرفروشترین کتاب را در فرانسه از آن خود کرد و تا کنون به بیش از ۱۴ زیان ترجمه شدهاست. نسخه اصلی کتاب در سال ۲۰۰۶ در ایالات متحده منتشر شد. در بخشی از کتاب میخوانیم: بعد از جنگ ۱۹۶۷ نیز فقط من میدانستم که پدر هدی کشته شده است. هدی در حالی که با چشمانش به درون جمعیت خیره شده بود، سوال کرد: «برادرت در میان جمعیت است؟» «بله، فاروق چطور؟» «بله، اما برهنه» «یوسف هم برهنه است.» «برای چی برهنه؟» در جوابش گفتم: «احتمالا چون لباسهایشان را دزدیدهاند». در میان جمعیت مادرم را در کنار همسایهمان ام عبدالله دیدم، ام عبدالله مادر سمیرا، فاروق و عبدالله بود و البته نزدیکترین دوست مادرم که همسر خود را در جریان اشغال از دست داده بود، مدت زیادی بود که در کمپ همسایه بودیم، او و مادرم بسیاری از کارهای خود را با هم آن جام میدادند و اکنون نیز با هم منتظر فرزندانشان بودند. با انگشت به سمت مادرم اشاره کردم و گفتم: «مادرم آن جاست»، «میدانم روسری ابریشمیاش را بسته است»، «میدانم»، نمیدانم چرا دوست داشتم بر سر هدی فریاد بزنم، شاید از این که گاهی آنقدر سرد و بیاعتنا میشد حرصم میگرفت. بعد از لحظهای هدی پرسید: «فاروق هم در بینشان است؟» جواب ندادم، در میان جمعیتی که نزدیک میشد، پدرم را نمیدیدم. «به نظرت او هم برهنه است؟» بعد در حالی که به پاها و بعد آسمان نگاه میکرد، پاسخ خود را داد «به هر حال فرقی نمیکند، همهشان برهنه هستند»
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی