«بهشت» نام رمانی از تونی موریسون (۱۹۳۱) نویسنده آمریکایی و استاد برجسته علوم انسانی دانشگاه پرینستون است. او در سال ۱۹۹۳ نوبل ادبیات را از آن خود کرد و همچنین جایزه ادبی «پولیتزر» و جایزه ادواری «نقدهای ادبی ملی» را نیز بهدست آورد. «بهشت» یکی از زیباترین و ماندنیترین رمانهای این نویسنده است که برای نخستینبار در سال ۱۹۹۹ در آمریکا چاپ و با استقبال زیاد خوانندگان روبهرو شد.
بخشی از داستان را میخوانیم:
هنگامی که با یکدیگر ازدواج کردند، داوی تردیدی نداشت که نمیتوانست به اندازهای خوب غذا بپزد که موجب رضایت شوهرش شود. او حتی از برادرش دیک بیشتر سختگیری میکرد. زمانی که دو برادر از جنگ برگشتند، هر دو حریصانه خواستار خوردن غذاهای خانگی بودند، ولی رؤیای جنگ، سه سال در ذهن آنها باقی ماند و نه تنها از بین نرفت، بلکه همواره تشدید شد. آنها در حسرت خوردن بیسکویتهایی بودند که از برف هم نرمتر باشد یا پنیری که آن را با ذرت درهم آمیخته باشند. پس از اینکه از خدمت مرخص شدند و به خانه آمدند، دیک در موقع خوردن کدوی پخته نیز، صداهایی حاکی از لذت درمیآورد و حتی از استخوان جوجه هم نمیگذشت. ولی استیوارد رفتاری متفاوت داشت، عادت پیشین را تغییر نداده بود و هنوز به جزئیاتی مثل قرار ندادن سیر روی گوشت، طرز پختن استیک مرغ و سرخ کردن پیاز، اهمیت میداد.
داوی در سالگرد ازدواج رو به دیوار ایستاده و پشتش به پنجره بود. به این ترتیب، خواهرش «سواین» دید بهتری داشت. داوی انتهای زیرپوشش را اندکی بالا گرفته بود تا سواین آن را بدوزد. هرچند بر اثر تماس نخ با پشت پایش، غلغلکش میآمد، ولی همچنان راست ایستاده بود.