رمان «بروکلینی دیگر» اثر نویسنده آمریکایی ژاکلین وودسن (۱۹۶۳) از پرفروش کتابهای نیویورک تایمز و نامزد نهایی جایزهی کتاب ملی سال ٢٠١۶ آمریکا است. داستانی سراسر چالش و پیروزی که با تکرار جمله «اینها همه خاطره است» یادآور میشود که انسان میتواند از تمام سختیها بارها و بارها گذر کند و در نهایت کتابی است از جنس دیگر. کتابی از جنس دوستی و خاطره، تلخی و شیرینی بلوغ و سردرگمیهای چهار دختر سیاهپوست که زندگیشان دستخوش کامورزیها و شرایطی است که به آنها تحمیل میشود.«بروکلینی دیگر» مثل تبی طولانی ذهن خواننده را درگیر میکند. کتابی با توصیفهای شاعرانه و احساسی. کتابی سرشار از لحظههای ساکت و نمناک. این کتاب که روایتی جذاب و شاعرانه دارد ،در خلال داستان، بسیاری از آداب و آیین قبایل مختلف را در مواجهه با مرگ نیز توصیف میکند: نوبت به خاطرات مادرهایمان رسید. وقتی گیگی شش سال داشت، مادرش او را جلو آینه کشید. گیگی گفت: «آینه از قبل ترک خورده بود. فکر کنم یه نشونه بود. آینهی داغون و مامانم با هم قول و قراری داشتند.» مادرش گفته بود: «اون چشما، به جدّ مادریت رفته. اون با یه بابای چینی و مادر دورگه به کارولینای جنوبی اومد.» گیگی به چشمانش خیره شد. چشمانی کشیده، قهوهای و نافذ. مادرش، همانطور که موهای بافتهشدهی گیگی را بلند میکرد، ادامه داده بود: «موهات هم همینطور، سنگین و پرپشت، مثل اونه. اما تنها نفرینی که باهاته رنگِ تیرهی پوستته که به من رفته. باید یه راهی پیدا کنی که از دستش خلاص شی. باید خودت رو از توش بکشی بیرون. همیشه تو سایه باش؛ نذار از اینی که هست تیرهتر بشه. حتی قهوه هم نخور.» هنگامی که دستآخر با هم دوست شدیم و وقتی چهار نفرمان آنقدر به یکدیگر اعتماد داشتیم، که دنیای اطرافمان را با دنیای خودمان قسمت کنیم، درگوشی رازهایمان را زمزمه کردیم. کنار هم در حلقهی تازهشکلگرفتهمان، چهارزانو، مینشستیم. لبانمان را از هم باز میکردیم و سرانجام میگذاشتیم داستانهایی که در دلهایمان تا مرز خاکستر سوخته بودند، بیرون از وجودمان جان بگیرند.
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی