«سرانجام بازگو کیستی، ای قدرتی که به خدمتش کمر بستهام، قدرتی که همواره خواهان شر است، اما همیشه عمل خیر میکند.»- گوته، فاوست «مرشد و مارگریتا» برجستهترین اثر میخائیل بولگاکف (۱۹۴۰-۱۸۹۱) نویسنده روس و ترجمه عباس میلانی است. مرشد و مارگریتا را شاید بتوان از آثار شگفت انگیز ادبیات جهان به حساب آورد. در زمانی که ادبیات فرمایشی تسمه از گرده ادبیات شوروی کشیده بود و عرصه را بر چهرههای درخشان ادب روسیه شوروی تنگ کرده بود، میخائیل بولگاکف دوازده سال آخر عمر خود را صرف نوشتن رمانی کرد که به زعم بسیاری از منتقدین با «کلاسیکهای» تاریخ رمان پهلو میزند و بیتردید در زمره درخشانترین آثار ادب تاریخ روسیه بهشمار میرود. واضح است که در فضای ادبی خفه دوره استالین، اثری بدیع چون مرشد و مارگریتا حق حیات نداشت و ربع قرن طول کشید تا بالاخره در سال ۱۹۶۵، زمامداران شوروی، پس از حذف بیست و پنج صفحه از متن کتاب ، آن را در تیراژ محدودی چاپ کردند. کتاب با استقبال کمنظیر مردم شوروی مواجه شد؛ به خاطر تیراژ کم، جلسات قرائت عمومی تشکیل میشد کتاب فوراً به یکی از داغترین کالاهای بازار سیاه شوروی بدل گردید. مرشد و مارگریتا ساختی به غایت بدیع دارد. رمان از سه داستان مختلف تشکیل شده که گاه به گاه درهم تنیده میشوند و بالاخره در پایان کتاب، به وحدتی ارگانیک میرسند. شرح وقایع سفر شیطان به مسکو، سرنوشت پونتیوس پیلاطس و تصلیب مسیح و داستان عشق مرشد و مارگریتا اجزاء سهگانه رمان هستند. این داستانها در دو زمان تاریخی مختلف رخ میدهند: یکی زمان عیسی مسیح در اورشلیم و دیگری زمان حکومت استالین در مسکو. وقایع زمان اورشلیم از صبح چهارشنبه هفته عید فصح میآغازد و تا غروب شنبه ادامه دارد. وقایع اصلی داستانهای مسکو نیز حدود هفتاد ساعت، یعنی از بعدازظهر چهارشنبه تا صبح یکشنبه را دربر میگیرد . این توازی زمانی قاعدتاً بیانگر توازی سرنوشتهایی است که در این دو زمان تاریخی مختلف رقم خورده.
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی