«عینک سالوادور» نوشته مهدی شادکار (۱۳۶۰) نویسنده معاصر است.شادکار این رمان را براساس وقایع شیلی نوشته است. سال ۱۹۷۰ که آلنده به عنوان یک سوسیالیست به ریاست جمهوری شیلی میرسد و چپها قدرت را در این کشور امریکای لاتین در دست میگیرند،همچنان که ژنرال پینوشه نمیتواند به قدرت رسیدن آلنده را تحمل کند و با طرح کودتایی امریکایی به کاخ ریاست جمهوری حمله میکند. آلنده و یارانش مسلحانه مقاومت میکنند و سرانجام با بمباران کاخ همه چیز در این کشور دفن میشود. هم جنازه آلنده و یارانش، هم آرمانهای ملتی به پاخاسته و... «عینک سالوادور آلنده» نام جنبشی است از طرفداران حزب سوسیالیست که در کمپین انتخاباتی میشل باشله حضوری فعال داشتند و مهدی شادکار برهمین اساس نام رمان خود را انتخاب کرده است. بخشی از داستان: خوبی پاپا آلنده؟ - بله خوبم. کمی سرم گیج رفت. خوب نیست. نمیفهمد چه رخ داده است. وضعیتی شگفت انگیز است. یادِ داستان مسخِ کافکا میافتد. دست کم مطمئن است که همانند سرنوشت آن شخصیت داستان، تبدیل به سوسک نشده است! هیچوقت اهل داستان خواندن نبوده است. اما گاهی این داستانهای شگفت انگیز حتی در کتابهای مذهبی هم بسیار بوده است. و او آنها را خوانده است. هیچگاه مذهبی نبوده است. مخالفان اش او را کمونیست بیدین کثیف خطاب میکردند. بیدین کثیف منظورشان همان کافر بود. اما انجیل را خوانده است. عهد عتیق را نیز. چیزی از داستان اصحاب کهف هم میداند. مادرش مذهبیِ کلیسا برو بود و همهی این داستانهای خارقالعادهی معجزهگونه را میدانست و برای بچههایش تعریف میکرد. به یاد دارد که از همان نوجوانی به این داستانها میخندید. حالا چه شده است؟ «اصحاب کهف؟ یعنی این چهل سال اختلاف را در آن دالانِ نور خوابیدهام؟» جمع و تفریق ساده ای لازم است تا مشخص شود از ۱۹۷۳ تا ۲۰۱۳ تفاوتاش عدد ۴۰ است. یک عدد ساده نیست. یک واقعیت فراواقعی است. سوررِئال است!
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی