«پنجرهی چوبی» رمانی از فهیمه پرورش (۱۳۴۸) نویسنده معاصر است.داستان از وقایع تاریخی پیش از انقلاب آغاز میشود و در ادامه به روایت دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میپردازد و ماجراهای آن تا سال ۶۵ ادامه پیدا میکند. تمام این وقایع در قالب یک داستان عاشقانه بیان شدهاست. قصه به سرگذشت دختری در قبل از انقلاب باز میگردد. او به پسری علاقهمند میشود که آن پسر از مبارزین و انقلابیون است و این علاقه دختر را به جریان مبارزات سوق داده و همراه و هم پای پسر میکند. بخشی از داستان: از خانه بیرون زدم. در راه تنها مطلب قابل توجه صحبت ها و تحلیل های مردم در اتوبوس بود. راجع به اتفاقات این چند وقت هرکس برای خودش تحلیل و نظریه ای داشت. گرچه همه می دانستند که اتفاقی درحال روی دادن است، اما خیلی ها نمی دانستند چیست و کی رخ خواهد داد. مثل باران بهار، باید هرلحظه منتظرش باشی. فعلاً صدای رعد و برقش شنیده می شود. درست که فکر می کردم و حوادث چند ماه اخیر را کنار هم می نشاندم، کاملاً واضح بود که اوضاع مثل همیشه نیست. اتوبوس توی ایستگاه توقف کرد و چشم من به دیوار پیاده رو افتاد. کسی با اسپری قرمز رنگ روی دیوار نوشته بود: «کتاب قرآن را، مسجد کرمان را، رکس آبادان را، شاه به آتش کشید.» این هم یکی از همین حوادثی بود که وقوعش خبر از اوضاع نا آرام و غیرعادی این ایام داشت. برخلاف همیشه این بار از در اصلی در خیابان «شاهرضا» وارد شدم که به زمین چمن نزدیک تر بود. حال و هوای دانشگاه مثل همیشه نبود، گرچه کلاس ها تشکیل نمی شد، اما بیشتر دانشجویان در محوطۀ دانشگاه در حال رفت و آمد بودند. هرگوشه عده ای دور هم مشغول بحث و جدل بودند و گاهی پنهانی و مخفیانه چیزهایی با هم رد و بدل می کردند.
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی