«خری برای تمام پلانها» داستانی به قلم علی رشیدی (۱۳۴۷)، طنزپرداز ایرانی است. این کتاب روایت طنزی از ساختن فیلمی درباره یک خر است که قرار است از روستا برای بازی در فیلم بیاورند. نویسنده این موضوع را که حماقت آدمی چه در روستا که دنیای سنتی و ابتدایی است و چه در شهر که دنیای متمدن است، تمامی ندارد، در خلال داستان با طنز جالبی با مخاطب در میان میگذارد، یک شخصیت بسیار جالب این داستان مردی به نام رجبعلی میرزا است که برخلاف روستایی بودنش، سرش کلاه نمی رود بلکه حتی سر آدمهای به اصطلاح متمدن شهری کلاه هم میگذارد، شخصیت جالب رجبعلی نماد حاکمان و مستبدان شرقی است و میتواند نماینده نظام فئودالی در ایران نیز باشد. داستان اینگونه آغاز میشود: کارگردان بار دیگر صحنه و وسایل مورد نیاز روز بعد را بررسی کرد. همهچیز آماده بود، بهجز خر که طبق پیشبینیها قرار بود از همان روستای محل تصویربرداری فراهم شود. احمق مثل خر، نفهم مثل خر، سرکش مثل خر، تنبل مثل خر، حمال مثل خر. پیشِ خران چه کاه، چه زعفران. خر اگر جلِ اطلس بپوشد باز هم خر است. این ضربالمثلها و حرفهایی از این دست تمامی ندارد. همین گفتهها و نوشتهها باعث شده که همه خر را موجودی حقیر و بیارزش بدانند. حتی وقتی از حیوان چموشی مثل قاطر، که تبارش معلوم نیست، سؤال میشود پدرت کیست؟ عار دارد از به زبان آوردن نام خر و در جواب میگوید: «داییم جناب اسب است.» شاید بهدلیل همین حرفهای عامیانه بود که وقتی قرار شد فیلمی ساخته شود که داستان آن دربارهی یک خر باشد، هزینهای برای نقش اول فیلم یعنی جناب خر لحاظ نشد. همهی اعضای جلسهی برآورد هزینهها که اساساً به کاهش آن فکر میکردند، متفقالقول بودند چیزی که همهجا بهراحتی و بدون هیچ هزینهای یافت میشود خر است.
ویژه دستگاه های Android
دانلود از گوگل پلی دانلود از کافه بازار دانلود از مایکتویژه دستگاه های iOS
دانلود از اناردونی