«۲۸۳ گرم عشق» نوشته مهرنوش صفایی (۱۳۵۴) است.
در بخشی از این رمان عاشقانه میخوانیم:
شاید شما هم تا به حال متوجه شده باشید که بعضی چیزها باعث ایجاد تغییراتی بزرگ در بعضی چیزهای دیگر میشود که عملا هیچ ربطی به هم ندارند. ناامیدی از ازدواج و به دام انداختن- بهداد هم یکی از آن چیزها بود، که در نهایت سبب شد کتی به فکر کار کردن بیفتد. در واقع منطق کتی به او هشدار داد که برای محافظت از خود در برابر آیندهی مبهمی که اکرم خانم از سالهای تاهل همایون برای هر دو نفرشان توصیف کرده بود، به هر راهی که به ذهنش میرسد متوسل شود و کار کردن، یکی دیگر از این راهها بود.
کتی، ترمِ آخر رشتهی کامپیوتر بود و حالا بعد از گذراندن دورههای تکمیلی و آموزشی متفاوت، فکر نمیکرد برای پیدا کردن یک شغل نیمهوقت تا این حد با مشکل مواجه شود اما انگار شغل هم درست مثل خواستگار از او فرار میکرد، چون هرچه کتی بیشتر بهدنبال کار میدوید، کمتر شغل دلخواهش را پیدا میکرد. عاقبت هم بعد از یک ماه دنبال کار گشتن به این نتیجه رسید که به هرکاری از جمله تایپ و منشیگری و کارمند اداری و غیره راضی شود. پس از این تصمیم انتحاری بود که کتی بالاخره موفق شد در یک شرکت ساختمانی کاری نیمهوقت پیدا کند و این طلسم لعنتی را بشکند.