«پشت درهای بسته» نام رمانی نوشته بی. ای. پاریس است. خانم بی. ای. پاریس متولد سال ۱۹۵۸ انگلستان است. دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرده و بیشتر دوران بزرگسالی را همراه همسر و پنج دخترش در کشور فرانسه گذرانده است. او در فرانسه به شغل معلمی و حسابداری مشغول بوده.
پشت درهای بسته نخستین رمان بلند خانم پاریس است. خودش میگوید تحت تأثیر زندگی مشترک دوستی که ازدواجشان شکبرانگیز بود تصوراتش را به پرواز درآورده و داستان پشت درهای بسته متولدشدهاست. حق امتیاز برگردان سینمایی این اثر فروختهشده است و خانم پاریس امیدوار است اگر روزی فیلمی بر اساس «پشت درهای بسته» ساخته شود جرج کلونی نقش اول فیلم را داشتهباشد. پشت درهای بسته داستانی است از انتخابهای ما انسانها. انتخابهای بیمطالعهای که گاهی زندگی را برایمان به جهنمی مجسم تبدیل میکند.
بخشی از داستان را میخوانید:
آن روز صبح در تایلند، فردای شبی که فهمیدم با یک هیولا ازدواجکردهام؛ برخلاف همیشه اصلاً عجلهای نداشتم جک از خواب بلند شود چون میدانستم بهمحض بیدار شدنش باید شروع به نقش بازی کردن کنم. بیشتر شب را به آماده کردن ذهنم گذرانده بودم، پذیرفتن این نکته که اگر میخواهم فوری و بهسلامت به انگلستان بازگردم، باید وانمود کنم زنی شکستخورده و ترسو هستم. از ترسو نشان دادن خودم نگران نبودم چون واقعاً ترسیده بودم. تظاهر به شکستخوردگی سختتر بود. صرفاً به این دلیل که در سرشتم جنگندگی وجود داشت؛ اما از آنجایی که جک پیشبینی کرده بود پیش از رفتن از تایلند دوباره برای فرار تلاش میکنم تصمیم گرفتم کاری نکنم. مهم بود فکر کند حالا کاملاً تسلیمشدهام. صدای تکان خوردنش را شنیدم. خودم را بیشتر داخل پتو مچاله و تظاهر به خواب کردم. امیدوار بودم یک خرده مهلت بیشتری به دست بیاورم.