ویت لو واخمن فقط یکبار روح مونیکا را دید . وقتی که کودک تازه به دنیا آمده را در آغوش خود پیش پسر عمویش سیمون می برد . فقط برای یک لحظه روح مونیکا را دید که کنار موتور تقرباً از کار افتادهء ناتالی ، به او لبخند میزند . همهء اعضای خانواده مخصوصا سیمون از خستگی شبیه مرده ها شده بودند اما فقط خستگی ویت لو تا ابد ادامه داشت