من ندانم که در این شهر صدایم چه شود ؟
شور و حالِ دل من باز عذابش چه شود ؟
برده ی حلقه به گوشی که در این نزدیکیست...
حکم آزادی او باز برایش چه شود؟
داستان ما از عشق شروع شد ، عشقی که شد چترِ طوفان اتفاقایی که رگبار میشد روی سرم...
فکر نکن عشق یه کلیشه است یا چیزی که توی رمان ها و قصه ها شگفت انگیز جلوه داده شده، راستش من و تو و امثال ما عاشق نمیشیم !
یه چیزی تو وجود ما شکل میگیره که اسمش عشق نیست ، فراتر از عشقه !
(قسمتی از داستان)