عظیم حقی که زندگی او از دوران کودکی تا پایان دوراهی اسارت در این کتاب دستمایه قرار گرفته، نمونهی کسانی است که در طول سالهای دفاع مقدس از خود گذشتند و در حماسهی بزرگ ملت ایران حضور یافتند؛ چندان که مطالعهی بخشهایی از این کتاب، مخاطب را به آسانی به چنین قضاوتی میرساند.
«یک وجب و چهار انگشت» کودکی را به تصویر میکشد که مثل همهی مردم روستای انزلیمحله، با سختیهای زندگی دست و پنجه نرم کرده است. نوجوانی که انقلاب را از دریچهی کوچک شهر کوچک خود نگریسته، جوانی که با جعل امضای پدر سر از جبهه درمیآورد و سرانجام عملیات، جراحت و اسارت را تجربه میکند و چه فاتحههایی که بر مزار بیجنازهاش خوانده میشود!