محمود نجیمی نوجوان بود که به جبهه رفت. در سال ۱۳۶۰ وقتی قرار بود به کلاس اول راهنمایی برود، خودش را پشت خاکریزها و سنگرها دید و ماند. مثل خیلیهای دیگر که رفتند و ماندند و در جبهههای جنگ با خاک و گلوله اُنس گرفتند و بزرگ شدند. او در هفده عملیات بزرگ و کوچک شرکت کرد و بیش از پنج شش بار مجروح شد که هنوز آثار آن را بر تن و جان دارد.
این کتاب «یکی از این روزها به بلوغ رسیدم» دستنوشتههای محمود از شش عملیات فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، محرم، بدر و والفجر هشت است که همان روزها و در بحبوحه جنگ نوشته است. بعدها با کمک یکی از دوستانش، عباس محمدی، نوشتهها کاملتر شد.
امروز محمود نجیمی آن نوجوان اصفهانی به جنگ رفته نیست، پدری است که دو دختر و یک پسر دارد. حتی خودش میگوید وقتی سوم خرداد ماه امسال، ساعت ده صبح، پا در خرمشهر گذاشت، خبر تولد اولین نوهاش (محمد) را به او دادند. محمود نجیمی قول داده است خاطرات خود را از عملیاتهای دیگر هم بنویسد و مانند این کتاب گفتنیهایی را از سالهای جنگ به یادگار بگذارد.