«پرواز» نوشتهی اختر شریفی است. این کتاب داستانی است که بر اساس زندگی شهید سید احمد رحیمی نوشته شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
ـ احمد.
صدای مادر بود. احمد خواست خودش را پنهان کند، نتوانست. مادر آرام آمد تو و احمد را که کنار صندوق دید، فهمید دنبال چه میگردد. همان طور به انتهای زیرزمین رفت. ساکی را آورد و گفت: «چقدر هم سنگین است. مجید عصر آمد گفت بعد ازسخنرانی در مسجد، دو مأمور تو را با خودشان بردهاند. آمدم اینها را جای مطمئنی گذاشتم.»
احمد با دهان باز، نگاهش را به مادر دوخت. مانده بود مادرکی متوجه موضوع شده. نشست روی صندوق و نفسش را با صدای بلند بیرون داد.
مادر ساک را جلوی پای احمد گذاشت و گفت: «مادر، حالت خوبه؟ نباید اینها را توی خانه بگذاری. برایتان دردسر میشود.»