ساموئل بارکْلی بِکت ( ۱۹۸۹- ۱۹۰۶)، نویسنده ایرلندی برنده نوبل ادبیات است.
«وات» داستان جوانی است بیخیال، لاابالی و بیاعتنا به آنچه روی میدهد. او که به ظاهر پیشخدمت است وارد خانه آقای تات برای کار می شود. او رئیس خود را نمیبیند. با این حال مرتب او را در ذهنش رویت میکند و در موردش مینویسد. تمام تلاشهای وات برای شکل بخشیدن به واقعیت شکست میخورد و تنها باعث میشود او خود را بیشتر بشناسد.
خواندن «وات» به رغم تعداد صفحات کم، ساده نیست اما بسیار تکان دهنده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
« آقای هَکِت از نبش خیابان پیچید و در فاصلهای اندک، زیر نور میرا، نیمکتش را دید. انگار کسی رویش نشسته بود. این نیمکت، که به احتمال زیاد متعلق به شهرداری یا عمومی بود، مسلما متعلق به شخص او نبود، اما او آن نیمکت را متعلق به خودش میدانست. رویکرد آقای هکت به چیزهایی که خوشایندش بودند، همیشه همینطور بود. میدانست که آن چیزها متعلق به او نیستند، اما آنها را مال خود میدانست. میدانست که متعلق به او نیستند، چون از آنها خوشش میآمد».