«خرده جنایتهای زناشویی» نمایشنامهای نوشتهی اریک ـ امانوئل اشمیت (۱۹۶۰) نمایشنامهنویس، رماننویس و کارگردان فرانسوی-بلژیکی است. این نمایشنامه از موفقترین آثار اشمیت به شمار میرود و در سرتاسر جهان مورد استقبال قرار گرفته است.
ژیل بر اثر حادثهای غیرمترقبه حافظه خود را از دست میدهد و حتی همسر خود، لیزا، را بعد از ۱۵ سال زندگی مشترک به خاطر نمیآورد. لیزا ژیل را به خانه میبرد و تلاش میکند تا با بیان رخدادهای گذشته، خاطرات را در ذهن ژیل بیدار کند. اما داستان که پیش میرود خواننده سردرگم میشود که چه کسی در این ماجرا راست میگوید؟ آیا لیز تصویری واقعی از زندگیشان ارائه میدهد یا خیر؟ اصلا آیا لیز همسر ژیل است؟
«خرده جنایتهای زناشویی» خوانندگان بسیاری را با خود همراه کرده و آنها را میخکوب داستان خود کرده است. اشمیت به زیبایی توانسته است فرار از واقعیتهای زندگی را در یک خانواده به نمایش درآورد.
در بخشی از این نمایشنامه میخوانیم:
ژیل: یعنی من برای هر چیز فلسفهای دارم؟
لیزا: تقریبا بله. اجازه نمیدهی میز کارت را مرتب کنم. کاغذهایی را که درهم و برهم روی یکدیگر تلنبار میکنی «نظم بایگانی تاریخی» مینامی. معتقدی، یک کتابخانهی بدون گرد و خاک بیشتر یک کتابخانهی سالن انتظار است. میگویی خردهنانهای به زمین ریخته شده، کثیف نیستند، چون همان نانی هستند که میخوریم. حتی اخیرا به این باور رسیدهای که خردههای تان، اشکهای نان هستند. نانی که وقتی تکه تکهاش میکنیم به گریه میافتد. خلاصه این که: تختخوابها و کاناپهها محرومیت میکشند. تو لامپهای سوخته شده را فورا عوض نمیکنی، بهانه میآوری که چند روزی باید برای وفات نور، عزاداری کرد. پس از پانزده سال، بررسی و مطالعه و زندگی مشترک زناشویی، به هر حال توانستهام انبوهی از نظریات و تئوریهای تو را در یک جمله فیلسوفانه خلاصه کنم: دست به ترکیب هیچ چیز در خانه نباید زد!