«انتهای خیابان ۷۷» سه نمایشنامه با نامهای «حالتهای مرگ تروتسکی»، «اطلسیهای لگدمال شده» و «دیدار از یک سیارهی کوچک» به ترتیب از دیوید آیوز، تنسی ویلیامز و گور ویدال، با ترجمه امیرحسین رضایی (۱۳۵۹) است.
ویژگیهای بارز در شخصیت و افکار این سه نویسنده سبب شد تا با کنار هم قراردادن این سه نمایشنامه، وجه مشترک هرسه نویسنده به مخاطبان ارائه شود. روحیهی نقّادی، جسارت، و صراحتی که در قلم و شیوهی بیان ایشان مشهود است، آثار و افکارشان را از لحاظ سبکی و محتوایی تا حد زیادی به هم نزدیک میکند. هر سه، از بودن در دنیایی که احاطهشان کرده بیزارند. گویا تنها هشیارانِ جماعتی خواب زده و ملولاند که هر یک به طریقی تلاش میکنند همقطارانشان را بیدار کنند، آنها را از باتلاق خمودگی عبور داده و به رودبار زلال پویش و تکاپو رهنمون شوند. هریک به سبک و شیوهی خاص خود گام در این راه میگذارند:
طنز تند و گزندهای که دیوید آیوز، چه در برنامههای رادیو- تلویزیون و چه در آثار مکتوب خود از آن بهره میبرد، در حکم نشتری است که به دُمَلهای چرکین پیکر جامعه میزند تا چرک و خونابهی عفونی را از آنها بیرون کشیده و مرحم بگذارد.
تنسی ویلیامز اما، روحی شاعرانه دارد و سعی در تعدیل و تلطیف خشونت و سبعیت جهان پیرامونش دارد. قهرمانان او از بطن جامعه و برخاسته از دل پر عطوفت عامهاند. شخصیتهایی بیمار گونه که پس از شکستی تراژیک در دنیایی کابوس وار، در تقلّای بازیابی خود، جبران گذشته و نیز ساختن جهانی بهتر از ابتذال و مادیًتی هستند که در آن دست و پا میزنند.
حضور گور ویدال در رسانه بسیار پر رنگتر است. او که یک فعال سیاسی است، در قالب مقالات پرشمار خود و البته حضور پر رنگ رسانهای، علاوه بر انگشت گذاشتن بر ضعفها و مشکلات داخلی، با باریک بینی بسیار هوشمندانهای روابط و سیاستهای خارجی دولت آمریکا را نقد میکند. وی روحی بیدار و سازش ناپذیر دارد. در نمایشنامهی" دیدار از یک سیارهی کوچک"، گور ویدال، داعیه داری آمریکا در کد خدایی جهان معاصر را به باد تمسخر گرفته و ناکارآمدی دولت ایالات متحده را حتی در ادارهی جامعهی خود نشان میدهد.