«پنجرههای عوضی» نوشته گیتا گرکانی (۱۳۳۷)، نویسنده و مترجم ایرانی است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«از همون اول عاشقش شدم، اما جرأت نداشتم جلو برم. جرأت نداشتم حرف بزنم. بعد زد به سرم کاری بکنم که هرگز کسی براش نکرده باشه. تصمیم گرفتم هرشب برم پای پنجرهی اتاقش. میدونی، مثل عاشقای توی فیلمهای خارجی. از اونها که عاشق زیر پنجرهی معشوق ساز میزنه و آواز میخونه. اما نه بلد بودم ساز بزنم و نه میتونستم آواز بخونم. تازه اگر هم میتونستم خانوادهی خودش و اهل محل یک استخوان سالم به تنم نمیگذاشتن. اون هم اگر قبلاً پدرم پوستم رو غلفتی نکنده بود. اما کوتاه بیا نبودم. گفتم میرم زیر پنجرهی اتاقش میخوابم. اینطوری سروصدا راه نمیافتاد».