غضنفر برزگرقهفرخی (۱۳۳۰) شاعر است.
علاقـه و نـگاه خـاص نویسنده بـه طبیعـت و عناصـر پیرامـون آن از شـاعر، هنرمنـدی طبیعتگـرا سـاخته اسـت.
هرچنـد این گرایش بسـتری فراهـم آورده تا شـاعر بتواند عاطفه انسـانی و اندیشـههای اجتماعـی خـود را بـا مخاطـب در میـان گـذارد.
زبـان شـعر برزگـر زبانـی سـاده و صمیمـی اسـت و از میان صنایـع ادبی تشـبیه و اسـتعاره بیشتریـن کاربـرد را در شـعر او دارد.
صنایعـی کـه بـه خیال انگیـزی کلام وی بسـیار کمـک کـرده اسـت.
غضنفـر برزگـر قهفرخـی از جمله شـاعرانی اسـت که در کار شـعر هم دچار وسـواس اسـت و هم نیسـت. در حـوزه پیـام و اندیشـه شـاعرانه وسـواس دارد؛ چنـان کـه جـز مضامیـن و مفاهیـم نجیـب در شـعرش راه نمییابـد. هـم از ایـن رو برزگر را میتـوان شـاعری پایبنـد بـه اخلاق و ارزشهـای عرفـی دانسـت که به بهانـه جـذب مخاطـب خاص ادای شـاعران پسـتمدرن و آوانـگارد را در نمـیآورد.
برزگر اما در سـاختمان شـعر و چیدمان واژگان چندان وسواس به خرج نمیدهـد؛ از جابهجایـی ارکان جملـه هراس نـدارد و از ورود کلماتی که گاه به اعتبار نظر دیگران شـاعرانه نیسـتند، قلمش نمیلرزد.