ﻋﻠﯿﺮﺿﺎ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻗﻠﯽ (۱۳۶۳) شاعر و ترانهسرا است.
در یکی از ترانههای این کتاب میخوانیم:
«وقتی میرفتی یادمه
خیلی چشات آروم بود
این قصه با تو آخرش
از اولم معلوم بود
خیلی عوض شد بعد تو
تصویر این دنیا برام
کشتم خودم رو تا یه کم
از تو و خیال تو درام
من عاشقت بودم ولی
هیچوقت تورو نشناختم
تو زندگیم بودی یه روز
من زندگیم و باختم
هر روز بعد قهوه ها
من فال میگیرم برات
برگشتنی توو کار نیست
هرچند میمیرم برات
کابوس این روزای تو
تعبیر خواب من نبود
تو زندگیتو باختی
این انتخاب من نبود...»